مهد رفتن تینا جون مامان
٣شنبه هفته قبل عسلم رفته بود مهد.وقتی که اومدم دنبالت مدیرتون میگفت چه بچه ی خونگرمیه صبح که باباش اوردش راحت اومد بغلم بای بای کرد اومدم با مدیرتون تو کلاست دیدم داری با بچه ها بازی میکنی تا منو دیدی گریه کردی که بیای بغلم بعدش دیگه اروم شدی وقتی فهمیدی اومدم ببرمت مامانی مارو ببخش که تو این سن بردیمت مهد اخه هردو تو این روز کلاس داریمو ساعتامونم شروعش یه تایمه البته زیادم نمیمونی خوشبختانه من ١٠ میرم ١١:٣٠ دنبالت میام. ...
نویسنده :
مامی یلدا
23:27